سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ثمره دانش، عمل برای زندگی است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :6
بازدید دیروز :5
کل بازدید :6315
تعداد کل یاداشته ها : 10
103/2/9
11:46 ص

ایام، ایام حج است،حج،یعنی آهنگ، مقصد یعنی حرکت نیز هم. و همه چیز با کندن از خودت، از زندگیت و ازهمه علقه‌هایت آغاز می‌شود، مگر نه که در شهرت ساکنی؟ سکونت، سکون، حج نفی سکون.چیزی که هدفش خودش است یعنی مرگ. حج: جاری شو!

و موسم، موسم ذبح اسماعیل

حج، تبلور تمام عیار تمامت اسلام و اسلام، آیین عبودیت و بندگی و شیوه تقرب به مبدأ هستی است؛ یعنی حج، هنگامه حضور حق است و قرب عبد. از این رو، باید که هر عمل عبادی، با نیت نزدیک شدن به پروردگار باشد و الا همه عبادت ها، صورت هایی بی معنا می شود که جز رنج ریا، حاصلی به همراه ندارد. در تمامی مناسک و مراتب حج نیز از آغاز تا فرجام، اگر چه در قالب های گوناگون و در اشکال مختلف صورت می پذیرد، ولی روحی منسجم و کلیتی هم تافته دارد و زندگی و زایندگی آن، در پرتو همین روح منسجم ، که همانا رسیدن به مقام تقرب الهی است ، رخ می نماید. این امر در عید قربان و با سنت قربانی، بیشتر تجلی می یابد؛ چرا که این سنت، یادگار و یادآور عمل انسانی است که برای یافتن قرب الهی، در اوج تسلیم و رضا، عزیزترین کس خویش را به قربانگاه فرستاد.

هجرت از "خانه خویش " به " خانه خدا"،"خانه مُردم"!

ای برلب‌های دیگران ترانه‌ساز، آهنگ نیستان خویش کن!

و اکنون لحظه دیدار است، ذی حجه است، ماه حج، ماه حرمت. جنگیدن، کینه ورزیدن و ترس. زمین را، مهلت صلح، پرستش و امنیت داده‌اند، خلق با خدا وعده دیدار دارند، صدای ابراهیم را بر پشت زمین نمی‌شنوی؟ و او در خانه‌اش ترا به فریاد می‌خواند، دعوتش را لبیک گوی! پس اکنون که در "دار عمل" هستی خود را برای رحلت به " دار حساب " آماده کن، مردن را تمرین کن، پیش از آنکه بمیری، بمیر.

ای حاجی! اسماعیل تو کیست؟ چیست؟

نیازی نیست؟ کسی بداند، باید خود بدانی و خدایت، اسماعیل تو ممکن است فرزندت نباشد، تنها پسرت نباشد، زنت، شویت، شغلت، شهرتت، شهوتت، قدرتت، موقعیتت، مقامت.....

من نمی‌دانم، هر چه در چشم تو، جای اسماعیل را در چشم ابراهیم دارد،و اکنون که "آهنگ خدا" کرده‌ای در "منی" ذبح کن.گوسفند را هم از آغاز تو خود انتخاب مکن، بگذار خدا انتخاب نماید، وآن را، بجای اسماعیلت، به تو ارزانی کند.اینچنین است ذبح گوسفند را، به عنوان قربانی، از تو می‌پذیرد،چرا که ذبح گوسفند بجای اسماعیل، "قربانی" و ذبح گوسفند به عنوان گوسفند، " قصابی" است!

آنچه عید قربان یادآوری می کند!

عظمت حضرت ابراهیم (علیه السلام) مربوط به عبودیت آن جناب است در کتاب اصول کافی حداقل دو روایت نقل شده است که تا حدودی گویای مطلب فوق می باشند یکی از حضرت امام باقر (علیه السلام) و دیگری از حضرت امام صادق (علیه السلام) که در قسمتی از مفاد خود که مربوط به این مقاله می شود با هم یکسان هستند راوی می گوید: حضرت باقر (علیه السلام) فرمودند: "ان الله اتخذه ابراهیم عبدا قبل ان یتخذه نبیا و اتخذه نیبا قبل ان یتخذه رسولا و اتخذه رسولا قبل ان یتخذه خلیلا و اتخذه خلیلا قبل ان یتخذه اماما..." (اصول کافی، ج1، ص175) از این روایت شریف چنین دریافت می شود که سیر صعودی مدارج آن حضرت ابتدا از مقام "عبد" بودن شروع شده است. جالب آنکه در حدیث این درجه یک مقام و منزلت معرفی شده است و پس از آن مقام نبوت رسالت خلقت و امامت به آن جناب از طرف خداوند سبحان اعطاء شده است جناب صدر المتألهین – رحمه الله – در شرح حدیث امام صادق (علیه السلام) می فرماید: ...."فمالم یصر عبدا صالحا مطلقا یصرولیا من اولیاء الله...." (شرح اصول الکافی، ج2، ص430) یعنی انسانی که در مسیر الهی قرار دارد تا وقتی که عبد صالح خداوند نشده است از اولیاء خداوند نخواهد شد.

اما سرّ این درجه از عبودیت چیست؟

به نظر می رسد راز آن در معرفت فراوان به پروردگار هستی نهفته است در نهج البلاغه از حضرت علی بن ابیطالب (علیه السلام) نقل شده است که " .... ان من حق من عظم الله سبحانه فی نفسه و جل موضعه من قبله ان یصغر عنده- لعظم ذلک – کل ما سواه ..." (نهج البلاغه خطبه 216) یعنی از وظیفه آن کسی که خداوند سبحان در جانش به عظمت درک شده است و در قلبش دارای جایگاهی با شکوه است آن است که به سبب این عظمت – هر آنچه غیر اوست ناچیز و کوچک قلمداد بشود.

آری یکی از ما سوای خداوند تبارک و تعالی فرزند جوان و دلبند آدمی است. به نظر می رسد معرفت الله آدمی را به عبودیت و تا اعلا درجه ی پیشرفت معنوی می رساند در اینجا تذکر و فقط تذکر – یک نکته دارای اهمیت است و آن اینکه: آدمی باید با یک شناخت ولو ابتدایی به وادی عبودیت پای گذارد و از آن پس افزون بر تلاش های متعارف مثل تفکر و مطالعه با عمل بر اساس تعبّد دائما و به عنایات خداوند کریم معرفت خود را بیشتر و عمیق تر نماید. آنگاه این معرفت درجه ی بالاتری از عبودیت را به ارمغان می آورد. و خلاصه آنکه به نظر میرسد بین معرفت الله و عبادة الله یک هم افزایی وجود دارد.

آری به احتمال فراوان یکی از حکمت های بزرگداشت عید قربان تأمل در مسأله ی عبودیت و آزمایش بزرگی است که حضرت خلیل الرحمان رو سپید از آن بیرون آمدند.

عید بزرگ بندگی و دلدادگی‏


  
  

نوشتارحاضر که بصورت مطالعه کتابخانه ای وبصورت فیش برداری تهیه وگرداوری شده است نگاهى است اجمالى به ویژگى‌هاى روز عرفه و فلسفه پیدایش آن. در این مقاله با استناد به آیات و روایات به قضیلت واهمیت این روز نیز اشاراتى شده که باهم آن را مى‌خوانیم.

روز نهم ذیحجه روز عرفه است روزی که زائران سپیده دم صبح راهی عرفات می شوند.عرفه به معنای شناخت است زیرا آن سرزمین وادی شناخت و معرفت خدا و نفس خود است بر اساس آیات و روایات از معصومین (ع) عرفه از اعیاد بزرگ است اگرچه عید نامیده نشده است و روزی است که حق تعالی بندگان خویش را به عبادت و اطاعت از خود خوانده و احسان خود را برایشان گسترانیده و شیطان از همیشه حقیر تر و درمانده تر ساخته است.

قرآن کریم براى ارتباط بیشتر بندگان با مبدا هستى از شیوه‌هاى مختلفى بهره مى‌گیرد. از جمله این شیوه‌ها تعیین زمان‌ها و مکان‌هاى خاصى براى نزدیک شدن بیشتر به درگاه حضرت حق مى‌باشد. در سوره ابراهیم(ع) آیه 5 از زمان‌هاى ویژه عبادت خدا با عبارت “ایام‌الله” یاد مى‌کند؛ “ایام‌الله را به آنان یادآورى نما.” ایام‌الله تمام روزهایى است که داراى عظمتى در تاریخ زندگى بشر است. مقصود از ایام‌الله زمان‌هایى است که امر خدا و آیات وحدانیت و سلطنت او ظاهر شده و یا ظاهر مى‌شود. ممکن است ایام ظهور رحمت و نعمت الهى جز این ایام بوده باشد.(1)

و نیز هر روز که یکى از فرمان‌هاى خدا در آن،چنان درخشیده که بقیه امور را تحت‌الشعاع خود قرار داده از ایام‌الله است هر روز که فصل تازه‌اى در زندگى انسان‌ها گشوده و درس عبرتى به آنها داده و ظهور و قیام پیامبرى در آن بوده و یا طاغوت و فرعون گردنکشى در آن به قعر دره نیستى فرستاده شده خلاصه هر روز که حق و عدالتى برپا شده و ظلم و بدعتى خاموش گشته، همه آنها از ایام‌الله است.

امام صادق (علیه السلام )فرموده اند :«کسى که در ماه رمضان آمرزیده نگردد تا رمضان آینده آمرزیده نمى‏گردد؛ مگر این که روز عرفه را درک کند»

عرفات، نام منطقه وسیعى است با مساحت حدود 18 کیلومتر مربع در شرق مکه معظمه، اندکى متمایل به جنوب که در میان راه طائف و مکه قرار گرفته است. زائران بیت‏الله الحرام در روز عرفه - نهم ذى حجّه - از ظهر تا غروب در این منطقه حضور دارند. در نقلى آمده است که آدم و حوّا(علیه السلام) پس از هبوط از بهشت و آمدن به کره خاکى، در این سرزمین همدیگر را یافتند و به همین دلیل، این منطقه «عرفات» و این روز «عرفه» نام گرفته است. چنین گفته اند که جبرائیل علیه السلام هنگامی که مناسک را به ابراهیم می آموخت ، چون به عرفه رسید به او گفت «عرفت» و او پاسخ داد آری ، لذا به این نام خوانده شد و نیز گفته اند سبب آن این است که مردم از این جایگاه به گناه خوداعتراف میکنند و بعضی آن را جهت تحمل صبر و رنجی میدانند که برای رسیدن به آن باید متحمل شد . چرا که یکی از معانی «عرف » صبر و شکیبایی و تحمل است .

عرفه، از عیدهاى بزرگ است؛ هر چند عید نامیده نشده است و روزى است که حق تعالى بندگان خویش را به عبادت و طاعت خود دعوت کرده،سفره جود و احسان خود را براى آنها گسترده است. شیطان دراین روز، از همه اوقات خوارتر وحقیرتر وخشمناک‏تر است.روایت شده که حضرت زین‏العابدین(علیه السلام) در روز عرفه صداى فقیرى را شنید که از مردم کمک مى‏خواست. حضرت فرمود: واى بر تو! آیا دست نیاز به سوى غیر خدا دراز مى‏کنى؛ در حالى که امید مى‏رود در این روز بچه‏هایى که در شکم مادر هستند، مورد فضل و لطف الهى قرار گیرند و سعادت‏مند گردند؟

بهترین عمل در روز عرفه دعا است و در میان روزهاى سال، این روز براى دعا امتیاز ویژه‏اى دارد.

عرفه فرصت خداشناسی و رجعت به سمت معبود است

روز عرفه با فضیلت ترین روز برای نیایش و استغفار به درگاه الهی

یکی از ویژگی های مؤمن این است که می خواهد دائماً خود را به خدا نزدیک کند و پیوسته این کار برای جلب رضای اوست و یکی از ایام با فضیلتی از سال که می تواند به این ویژگی انسان جامه عمل بپوشاند روز بزرگ عرفه است.

در روایات بسیاری به توبه یا دعا و تضرع به درگاه الهی سفارش شده و از طرف دیگر مکان‌ها یا زمان‌های خاصی برای اجابت دعا یا قبولی توبه ذکر شده، برای جلب رضایت حق نیز اوقات یا مکان‌هایی بیان شده که مؤمن می تواند در آنها، به خداوند تقرب جوید.خداوند، مهربان و بخشنده بوده و رحمت او همیشه بر خلقش جاری است، اما باید بدانیم برخی از اوقات یا در برخی از مکان‌ها رحمت خداوند بر خلق بیشتر بوده و بخشش معاصی راحت تر می باشد، یکی از همین اوقات روز عرفه است. برای کسی که در جستجوی رحمت الهی است روز عرفه فرصت خوبی است تا بتواند رضایت خداوند را جلب کرده و از گناهان خود توبه کند.روز عرفه دارای فضایل بسیاری است، هم برای کسانی که در عرفات حاضرند و هم برای کسانی که در اماکنی غیر از عرفات اند، به همین دلیل بر مؤمنان لازم است نهایت بهره برداری از این روز شریف را داشته باشند.

ما با تأمّل و تدبّر در دعای عرفه امام حسین (ع) که در حقیقت بیان و شرح حقایق توحیدی و مراتب آن است به خداشناسی نزدیکتر میشویم در خصوص اینکه خداوند انسان را چگونه خلق فرمود، چگونه روزی داد، چقدر بر بندگان نعمت ارزانی داشت، چقدر از گناهان ایشان بخشید،و... همه از مواردی است که در دعای عرفه ذکر شده است.

عرفه روز جوشش عرفان بر تشنگی جان


  
  

عرفه روز عشق و فرزانگی وروز خداست

عاکفان کوی یار، با تمام نیاز، در عرفات جمع شده‏اند تا با نوای آسمانی اَنْتَ الَّذی مَنَنْتَ؛ اَنْتَ الَّذی اَنْعَمْتَ، اَنْتَ الَّذی اَحْسَنْتَ، هم‏نوا شوند؛ هم‏نوا با ابا عبداللّه‏، هم‏نوا با سالار شهیدان!

امروز، روز عرفه است؛ روز سوگند به عظمت لایزالی خداوند. روز توسل به مقام ربوبیت حضرت حق (جل جلاله). روزی است که باید برای تکامل باورها، باید برای قبول شدن در امتحان حج، خویشتن را با نیایش آزمود، با نیایش محک زد و برای رسیدن به مراتب بالای معرفت، چون حضرت مسلم بن عقیل علیه‏السلام شهادت را برگزید، یا همچون حضرت امام حسین علیه‏السلام آماده سفر شهادت شد.این من هستم که خطاکارم! این من هستم که غفلت ورزیدم! این من هستم که عهد شکستم! این من هستم که اقرار می‏کنم به گناهانم؛ اقرار می‏کنم به تمام نعمت‏هایی که از آنها برخوردارم ساخته‏ای؛ پس درگذر از گناهانم، ای خدایی که از گناه بندگانت هیچ زیان به تو نمی‏رسد و از طاعتشان هم بی‏نیازی!

امروز، روز عرفه است؛ روز رسیدن به آمال و آرزوهای متعالی، رسیدن به غایت آمال عارفین، رسیدن به هم‏جواری با عرش الهی، رسیدن به خدا! رسیدن به «اَنَا یا اِلهی الْمُعْتَرِفُ بِذُنُوبی، فَاغْفِرْ هالِی...»

در بهار فرصت عمر، روزها و شب‏هایی است به زیبایی «لیلة القدر»؛ بهتر از هزار روز و هزار شب، روزها و شب‏هایی که جاودانه‏اند و پلکان جاودانگی‏اند؛ پرشور و پرنور و پرفیض و پربرکت. چشمه‏ی نور و صفا از بستر وجود آن می‏جوشد. روزها و شب‏هایی که می‏توان با خواندن نغمه‏ی «معرفت»، شهد «عبودیت» را چشید، و «عرفه» از آن روزهاست. روزی که اکسیر لطف الهی، دل‏های زنگار گرفته از گرد و غبار عصیان و غفلت را، زندگی می‏بخشد.روزی که غبار عصیان و افسار گسیختگی، از قلب‏ها زدوده می‏شود؛روزی که هنگامه‏ی حضور و شوق «توبه» است. «عرفه»، روزی است که ملایک در عرفات، سبد سبد گلواژه‏های رحمت الهی و طَبق طَبق شیرینی اجابت در دست، می‏رسند.

اماما! در این دشت چه خواندى؟ که هنوز دشت، از نام تو عرفان دارد. شب از یاد تو عطرآگین است. آسمان رنگ خدایى دارد. سنگهاى جبل‏الرحمه همه نالانند. سرزمین، سرزمین شهادت، معرفت و عرفان است . (محسن قرائتى، حج، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ چهارم .) مى‏داند چه کسى بر روى آن گام مى‏نهد. چرا آمده؟ چگونه بر مى‏گردد؟  "اى حسین"‏ اى مرد عرفان در دعاى عرفه چه گفتى که حاجیان همه گریانند؟

صحراى عرفات کلاس شناخت و خودسازى امام حسین‏ علیه السلام است. روز عرفه همراه شاگردان وفادارش در این پایگاه مقدس درنگى بس شگرف کردند و روى به دامن کوه رحمت نهادند و در سمت چپ کوه در برابر کعبه کلاس صحرایى تشکیل دادند. موضوع آن شناخت و سازندگى بود. روز، روز عرفه بود. دستهاى مبارکشان را روبروى صورتشان به دعا بلند کردند و مشغول دعا شدند. دعایى بسیار طولانى، با محتوایى عاشقانه!

پروردگارا! اگر همه واقفان چنین دعایى را از جان و دل بر زبان آورند، عظمت و قدرت حضرت بارى تعالى را با جمال و جلال و شکوه و همه اوصافش بازیابند تا شوق دیدار حق در آنان پدید آید. خدا را با چشم دل از رهگذار این دعا بخوبى مى‏توان ر?یت کرد. پروردگارى که صنعت هیچ صنعتگرى به پایش نرسد. بخشنده بی دریغ است. بر رازها آگاه است. پاداش دهنده نیکى‏هاست. فرستنده رحمت‏ بر اشکهاى درگاهش، سامع نداى دردمندان، رافع درد دردمندان و قامع گردنکشان است. آن هم در بیابان عرفات در فضایى باز و رهیده از هرگونه عوامل دنیایى در چنین شرایطی آفریدگار جهان هستى را به وسیله خود او مى‏توان شناخت.حال، قلب خویش را با بخشهایی از دعای عرفه امام حسین علیه السلام جلا داده و به مناجات امام با خدای متعال گوش جان می سپاریم وبا امام همنوا می شویم:

پروردگارا، مرا به که وا مى‏گذارى؟ به خویشاوندى که پیوند محبت را مى‏گسلد، یا بیگانه‏اى که با من خشم مى‏راند، یا به آنان‏ که مرا خوار مى‏شمارند؟ و حال آن که تو خداى منى و رشته سرنوشت‏ من در چنگ توست! از غربت و تنهایى و دورى خانه‏ام و خوارى‏ام درچشمان کسى که وى را بر من مسلط گردانیده‏اى، به درگاه تو شکایت ‏مى‏آورم.

بارالها بر من خشم مگیر که اگر تو بر من خشم نیاورى، مرا زغیر تو باکى نیست و مگر نه این است که فراخناک لطف و عافیت تو مرا کافى است!

خدایا، چون مرا فرمان دادى سرکشى نمودم و چون نهى کردى و آنچه ‏را نمى‏خواستى به جاى آوردم. اینک این منم که نه دلیلى بر بى‏گناهى خود دارم که عذر بخواهم و نه نیروى آن دارم که از کسى ‏یارى بخواهم. حال با کدامین اعضایم رو به روى تو بایستم، آیا با گوشم یا با چشمم یا با زبان و یا پاهایم، آیا تمامى اینها نعمتهایى نیست که مرا عنایت فرموده‏اى و من با همه آنها نافرمانى‏ات کرده‏ام، اى مولاى من، حجت و دلیل از آن توست و من‏ محکومم!

خداوندا، تو را به نور جمالت که بر زمین و آسمانها تابیده ‏است و پرده‏هاى تاریکى را برانداخته و کار گذشتگان و آیندگان را صلاح بخشیده است، سوگند مى‏دهم و از تو مى‏طلبم که در آن حال که‏ بر من خشم گرفته‏اى، مرا نمیرانى و قهر خود را بر من نازل‏ نگردانى که تو مى‏توانى قهر و عتاب را رها کنى و به لطف بازآیى ‏و از من خشنود شوى!

صحراى عرفات کلاس شناخت و خودسازى


  
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام میشه برای این قالب را برای من به بلاگفا تبدیل کنید؟